عصري به علت اين كه زود براي خوردن چاي اقدام كرده ام يك مشت سنگيني توي كله ام خورده بعد چون قصد رفتن به خانه ي شما را داشتم يك ساعت دعوا و گريه كرده ام و بالاخره هم شب شده و مغلوب و سرشكسته تاريكي را بر روشنايي پر از جار و جنجال ترجيح داده ام .
اين است زندگي روزانه ي من .